مراسم سنتی مذهبی قالی شویان در مشهد اردهال کاشان برگزار شد
مراسم سنتی مذهبی قالی شویان در مشهد اردهال کاشان برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در کاشان، آیین سنتی مذهبی قالیشویان مردم فین کاشان با حضور مجاورین و زائرانی از سراسر کشور صبح امروز در دومین جمعه مهرماه به مناسبت گرامیداشت شهادت مظلومانه علی ابن امام محمد باقر (ع) در آستان مقدس این امامزاده واجب التعظیم در مشهد اردهال کاشان برگزار شد.
در این آیین هزاران نفر از اهالی منطقه فین کاشان با در دست داشتن چوب دستی که سمبل مقاومت و پایداری است، حسین حسین گویان یک تخته قالیچه را از مشتاقان حرم مطهر امامزاده علی ابن امام محمد باقر (ع) تحویل گرفته و پس از شستشوی آن با آب و گلاب دشستشوی آن با آب و گلاب در کنار چشمه آب شاهزاده حسین به آستان مقدس علی ابن امام باقر (ع) آورده به عزاداری میپردازند.
این آیین سنتی مذهبی نمایش نمادین تشییع و به خاکسپاری حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر (ع) است که در سال ۱۱۳ هجری قمری به منظور تبلیغ دین مبین اسلام و پاسخگویی به احساسات مذهبی مومنان وارد کاشان شد و به مدت سه سال در میان عاشقان و دلباختگان اهل بیت (ع) به ارشاد مردم ولایتمدار پرداخت.
پس از سه سال ارشاد و هدایت مردم در منطقه اردهال گرفتار مزدوران هشام بن عبدالملک شد و در جنگی نابرابر در سال ۱۱۶ هجری قمری به مانند جدش امام حسین (ع) در مشهد اردهال کاشان کربلای ایران به شهادت رسید.
این آیین سنتی مذهبی که قدمتی چند هزار ساله داشته و یکی از آیینهای مهم کشور ایران دارد و به عنوان یکی از مهمترین آیینهای مذهبی ایران شناخته میشود به عنوان دومین میراث جهانی ناملموس ایران خرداد ۸۹ با شماره ۱۵۰ به ثبت یونسکو رسید.
مشهد اردهال در ۴۵ کیلومتری غرب کاشان واقع شده است.
تنها شهید گمنام روستای اورازان
تنها شهید گمنام روستای اورازان
این مزار شهید گمنام روستای اورازان است. که چند سال پیش سنگ مزارش را تعویض کردیم. حتما در پستهای بعد ماجرای جالب این شهید گمنام و خط و خطوطی که روی مزارش افتاده را برایتان توضیح میدهم.
همراه ما باشید با مطالب جالب از این روستا
وصیتنامه سردار شهید رحمت الله میرتقی
وصیتنامه سردار شهید رحمت الله میرتقی
خدایا عاشقم عاشقترم کن سر و جانم فدای رهبرم کن خدایا از تو می خواهم که دعای مرا مستجاب فرمایی و مرا به شهادت برسانی و غیر از این هیچ ارزوی دیگری ندارم پروردگارا از گناهانم در گذر و اگر تو در نگذری به کی رو اورم من غیر از تو کسی را ندارم که با او درددل نمایم و تنها تو تکیه گاه من هستی و تمام امید من تو هستی منی می دانم بنده خوبی برایت نبودم می دانم گناه زیاد کردم می دانم جای من در اتش جهنم است ولی هیچگاه از درگاه تو ناامید نبوده ام و همیشه به تو توکل نمودم، پروردگارا مرا یاری ده تا بتوانم بنده خوبی برایت باشم ، خدایا یاریم ده تا بتوانم یک سرباز نمونه باشم و در فردای قیامت سربلند جلوی مادرم فاطمه زهرا (س) باشم . خدایا به من شناخت کامل عطا کن تا بتوانم نعمتهای تو را شکرگزاری نمایم و از ان دسته از پیروانت باشم که از نعمتهای تو سپاسگذاری نمایم و شهادت می دهم خدا یکی است و شریکی ندارد و محمد (ص) آخرین پیامبر و فرستاده اوست و بعد از پیامبر خاتم حضرت علی و 11 فرزندش فرستاده خدا که فرزند 12 حضرت مهدی در غیبت کبری به سر می برد و امیدوارم به زودی ظهور نماید و در رکاب ان حضرت باشم و در غیبت ان حضرت پیشوا و رهبرم حضرت امام خمینی است اوست که ما را از خواب گران بیدار نموده و دوباره زنده کرد اوست که زندگی کردن را به ما اموخت اوست که ما را از زیرسلطه ابرقدرتها نجات داد و همه عالم گفت او تنها امید مستضعفان می باشد و من به چنین رهبری افتخارمی کنم و بر این افتخار می بالم.
پدر جان از دست من رنج بردی و میدانم مرا بزرگ کردی تا از ان استفاده ببری ولی شما را دعوت به صبر می نمایم زیرا من امانتی از طرف خدا پیش شما بودم و حال خدا امانت خود را می گیرد پس دادن امانت نباید شما را ناراحت کند بلکه باید خوشحال باشی زیرا این امانت را خوب تحویل خدا دادی در شهادت من گریه نکنید زیرا از ان شهیدان خجالت می کشم زیرا بدنهای تکه تکه شان در دشتهای پهناور ایران افتاده و خانواده اش از ان خبری ندارند و تا حال چشم انتظار انان می باشند و به خدا توکل کن کودکانم را خوب تربیت کنی و به امام بگویی که اینها دست پرورده من می باشند تا بتوانی در روز قیامت سربلند باشی، پدر جان نکند در جمع امت حزب اله و در جمع خانواده شهدا گریه کنی خوشحال و خندان باش، میدانم دلت می سوزد ولی اگر خواستی گریه کنی در منزل در خلوتگاه گریه کن زیرا اگر در جمع مردم گریه کنی دشمنان شاد می شوند ، و این ضربه ای بر پیکر اسلام است چنان شاد و خندان و استوار و مقاوم باش که وقتی دشمنان شما را ببینند دلتنگ و غمگین باشند و همیشه پیرو خط امام باش و طرفدار روحانیت مبارز و اگاه و متعهد باش، همین ها بودند و هستند که اسلام را زنده کرده و زنده نگه می دارند.
مادرجان می دانم زحمات بسیاری برایم کشیدی و من نتوانستم فرزند خوبی برایت باشم اما امیدوارم که اخرت را خدا بدهد و امیدوارم که از تقصیر گناهانم بگذری و مرا حلال کنی زیرا اگر حلال نکردی تمام اعمالم هیچ و پوچ می باشد.
مادرم دلم می خواهد در انظار مردم بی تابی و گریه و زاری نکنی و در ان هنگام به یاد حضرت زینب بیفتید که او در یک روز 72 تن داغ دید ولی در برابر دشمنان چنان مقاوم و استوار ایستاد و خطبه خواند که کاخ یزید را از هم پاشید .
مادرجان به یاد شهید مظلوم بهشتی باش که چنان بدنش را تکه تکه کردند و به یاد شهید بزرگ برادر رجایی و باهنر باش که چگونه در برابر ظلم ایستاد و جانش را فدای اسلام نمود.
به یاد شهدای انقلاب و شهدای جنگ تحمیلی و شهدای محراب باش و ببین که چگونه بدن شهید دستغیب را تکه تکه کردند و بدن شهید مدنی ان مرد بزرگ که در برابر خط کفر یعنی شریعتمداری ایستاد و بدنش را پاره پاره کردند صبور و بردبار و خونسرد باش و گریه و زاری نکن و در برابر انر خدا مطیع باش و هر چه خواست اوست رضا باش و همیشه امام را دعا کن و از خدا بخواه تا انقلاب مهدی این پیر جماران را برای شما نگه دارد و همیشه طرفدار روحانیت مبارز و اگاه باش.
برادران عزیز میدانم نتوانستم برادری شایسته برای شما باشم و من به شما افتخار می کنم و احتیاجی به پند و اندرز به شما نیست زیرا از من بهتر امام و انقلاب را درک کردید و به سهم خودتان دین خود را به این جمهوری ادا کرده اید و همیشه به یاد خدا باشید و از این دولت انقلابی و زحمتکش قدردانی کنید.
همسرم شاید شوهر خوبی برایت نبودم اما از خدا می خواهم که تورا در زندگی پیروز و موفق بگرداند و اگر شبها و روزها به منزل نمی امدم در سپاه خدمت می کردم و می دیدم که برادرانم در جبهه میجنگند و شهید می شوند و خون می دهند دلم راضی نمی شد که بیایم درمنزل و در کنار فرزندانم باشم زیرا فرزندانی را دیدم که شبها به بهانه پدر که در جبهه بود گریه می کردند و پدر پدر می کردند هیچگاه دلم راضی نمی شد و از خدا می خواهم که اسلام را به پیروزی نهایی برساند و پرچم اسلام را در تمام اقصی نقاط جهان به اهتزاز در آورد. فرزندانم را خوب تربیت کن و آنان را در آینده یا به حوزه علمیه قم و یا به سپاه بفرست و اگر خواستی گریه کنی حضرت زینب را به یاد آر و دلت را به خدا بسپار و به او توکل کن و از او یاری بخواه تا در زندگی زنی نمونه و خوب باشی.
پدر جان اگر خدا شهادت را نصیب من کرد مرا در امامزاده محمد دفن کنید اگر خواستید به جای عزاداری شادی کنید میوه و شیرینی به مردم بدهید و به مردم بگویید که به شما تبریک بگویند دوست دارم هنگام دفن و کفنم لباس سپاهی که ارم سپاه دارد بر تنم کنید و پوتینهایم را نیز واکس زده و به پایم کنید و چشمهایم را باز بگذارید تا مردم فکر نکنند با چشم بسته راه را انتخاب کرده ام باید بدانند با چشم باز راه خود را انتخاب کرده ام. دوست دارم هنگام دفن کردنم چنان با شهامت و صبور باشید و محکم به روی پای خود بایستید و هنگام ناراحتی خدا را به یاد آورید.نکند دربرابر مردم، امت شهید پرور ،خانواده شهدا، گریه و زاری بکنید.
خواهرانم حجاب خود را حفظ کنید زیرا حجاب شما مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام می باشد کتابهای شهید مطهری و شهید بهشتی را زیاد بخوانید و دعای کمیل و نماز جمعه زیاد بروید و به نماز اهمیت بسیار بدهید همیشه و در همه جا از امام و دولت مکتبی و رئیس جمهور مکتبی و رئیس مجلس مکتبی دفاع کرده و از آنان پشتیبانی نمایید و به حزب جمهوری اسلامی کمک کرده و تا آن زمان که درخط ولایت فقیه باشند از آنان دفاع کرده و اگر کمکی توانستید به این حزب نیز کمک نمایید افراد و دوستان و فامیلهایی که در خط این انقلاب نیستند حق شرکت در تشییع جنازه مرا ندارند و همیشه در کارهایتان خدا را در نظر بگیرید.
“خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار”
“به امید زیارت کربلا و قدس عزیز”
“سیدرحمة اله میر تقی”
1361/9/14 ساعت 11 شب
زندگی نامه سردار شهید سید رحمت الله میرتقی
زندگی نامه سردار شهید سید رحمت الله میرتقی
شهید سید رحمت الله میر تقی در تاریخ 1337/3/1 در خانواده ای سادات و معتقد به دین مبین اسلام در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. دوران کودکی را پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه شد.
زندگی نامه این شهید گرانقدر به شرح ذیل است: شهید سید رحمت ا… میر تقی در تاریخ 1337/3/1 در خانواده ای سادات و معتقد به دین مبین اسلام در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. دوران کودکی را پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه شد و به ادامه تحصیل پرداخت. دوره های تحصیل را یکی پس از دیگری با موفقیت هر چه تمام تر به اتمام رسانید تا اینکه موفق به اخذ دیپلم در رشته مکانیک گردید و بعد از آن به کار پرداخت. در سن 20 سالگی با دختری مومنه ازدواج نمود که ثمره این ازدواج دو پسر و یک دختر می باشد.
در قیام های مردمی بسیار فعالیت می کرد تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و شهید عزیز پس از مدتی آموزش فنی و نظامی به سپاه پاسداران پیوست و به عنوان یک پاسدار شروع به خدمت کرد.
با شروع جنگ تحمیلی میدان های پیکار را به خانواده ترجیح داد و به سوی جبهه های نبرد شتافت و به مقابله با بعثیون کافر پرداخت تا اینکه سرانجام در تاریخ 1362/1/22 در عملیات غرورآفرین والفجر یک در منطقه فکه پس از ماهها ایثار و رزم آفرینی بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل گردید و پیکر مطهرش در کربلای فکه به جای ماند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
مسئوليت هاي سردار شهيد ميرتقي در دوران حضور در جبهه:
1- محقق اطلاعات ناحيه كرج در سال 58 - عضويت رسمي
2- مسئول تداركات بسيج ناحيه كرج
3- مسئول دسته رزمي جبهه سرپل ذهاب ذهاب در سال 59
4- معاون گردان حبيب ابن مظاهر (ع)
5- فرمانده گردان پياده تيپ حضرت رسول (ص) در سال 61
6- فرمانده گردان پياده ياسر - لشگر27 محمد رسول الله (ص)
* همچنین این شهید بزرگوار در عملیات های “والفجرمقدماتی” و “والفجر۱” حضور داشته اند که در هر بار با مجروحیت از ناحیه “پا” و “دست” و “فک و صورت” به پشت جبهه اعزام می شدند و سریعا قبل از بهبودی کامل مجددا درمسئولیت خودشان حاضر میشدند
وبلاگ شهدای روستای اورازان
روستایی که همه یکدیگر را سیّد خطاب میکنند.
روستایی که همه یکدیگر را سیّد خطاب میکنند.
وبلاگ شهدای روستای اورازان
روستایی که همهی اهالی آن سیّد هستند.
روستای اورازان تنها روستاییست که همهی اهالیاش سادات هستند. این کلیپ که در ادامه برایتان گذاشتم نشان میدهد که چگونه امامزاده در این روستا بوجود آمد و چطور اهالی این روستا همه سیّد هستند.
شاید برایتان جالب باشد باشد. پیشنهاد میکنم این کلیپ را که یک گزارشگر از اورازان تهیه کرده است تماشا کنید. مارا از نطرات با ارزشتان محروم نکنید.
وبلاگ شهدای روستای اورازان
شجره سادات اورازان
ایام عید فرصت خوبی بود تا به دنبال شجرهنامه خانوادگیمان بروم و درباره پیشینه اجدادمان اطلاعاتی کسب کنم و بیشتر و بهتر درباره گذشته و تاریخ روستایمان بدانم.
اورازان یکی از روستاهای شهرستان طالقان است، که همه اهالی آن سادات هستند، این روستا، اخیرا نسبت به قبل بیشتر شناخته شده است و توریستهایی برای دیدن چشمهها، مناظر بکر و دیدن زادگاه پدر جلال آل احمد به آنجا میروند اما دانستن پیشینه امامزادهی روستا هم یکی از گزینههای مهم برای شناخت روستا است. امامزاده علاالدین و امامزاده شرفالدین واقع در میان محله روستای اورازان، از نوادگان سلطان علیبن محمد باقر علیهالسلام است. سلطان علی بن محمد باقر فرزند امام باقر علیهالسلام، درسال 113 هجری قمری، به درخواست اهالی فین کاشان و چهل حصاران به کاشان هجرت میکند و به مدت 3 سال به امر تبلیغ و ارشاد مردم، میپردازد. ایشان در 27 جمادیالثانی سال 116 هجری قمری توسط نیروهای حکومتی دربند ازناوه، کشته و پیکر پاکش در مشهد اردهالِ کاشان به خاک سپرده شد. هرساله مراسم قالی شویان، همراه عزاداری به یاد شهادت ایشان در صحن امامزاده برپا میشود. مردم از فین کاشان چون به دست،بر سر چشمه آب کنار حرم، گرد هممیآیند و با شعار یاحسین به سمت مرقد سلطان علی میروند و یکی از قالیهای داخل حرم را برای شستن از خادمان امامزاده تحویل میگیرند و به روی دوش میکشند. بردن این قالی، سَمبُل جریان حرکت دادن جنازه مطهر امامزاده است و پس از دقایقی عزاداری، مراسم پایان میپذیرد.
ایام عید تهران گردی کردیم و به همراه خانواده به زیارت امام زاده سیّد ناصرالدین، نوه سلطانعلی، مشرف شدیم. مرقد متبرک امامزاده حضرت سیّد ناصرالدین بن سیّد احمد بن سیّد سلطانعلی بن محمد باقر، واقع در محله قدیمی پامنار، ایستگاه مترو خیام است. معماری این بنا،مربوط به دوره صفوی - دوره قاجار است و این اثر در تاریخ 17 خرداد 1379 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. امامزاده سید نصرالدین از نخستین امامزادههای تهران است و بیش از 900 سال قدمت دارد و یکی از قدیمیترین امامزادههای تهران است. مرحوم جلال آل احمد که خود اصالتش به طالقان و اورازان برمیگردد، در نوشتههایش به این امامزاده اشاره کرده است. مقبره پدر امامزاده سیدناصرالدین؛ سیداحمد ،در اصفهان قرار دارد.
انشالله بتوانم به اصفهان بروم و این امامزاده را هم زیارت کنم
جست و جو درباره نسلهای گذشته و چگونگی زندگی آنها مارا با تاریخ گذشتمان آشنا میکند و دانستن این اطلاعات، گاهی میتواند تلنگر بزرگی به ما بزند.
در پست های بعد حتما درباره کتاب حماسهی تاریخی مشهد اردهال و کتاب اورازان برایتان مینویسم.
شهدای روستای اورزان.
معرفی مختصری از روستای اورازان
طالقان يكي از شهرستان هاي استان البرز است، اصالت من هم به آنجا بر مي گردد، روستاي اورازان، يكي از روستاهاي طالقان است كه آب و هواي كوهستاني و بكر دارد و پر است از درخت هاي گردو، آلبالو و آلو. تمام ساكنين روستا سادات هستند، تمام اوقات فراغت كودكي من هم در اورازان سپري شد، وقتي پنج ساله بودم پدرم در بالا محله روستا، خانه اي با حياط بزرگي ساخت كه از حياطش تمام روستا زير پايمان بود، روبروي خانه مان هم خانه قديمي جلال آل احمد بود، جلال آل احمد نويسنده معروف، يك كتاب به نام اورازان دارد و تمام رسم و رسوم و حتي لهجه هارا هم در آن به خوبي نوشته است، زيبايي اين روستا به خاطر بكر بودن و امام زاده اش است، امام زاده سيد علا الدين و سيد شرف الدين كه اين دو بزرگوار از نوادگان امام محمد باقر عليه السلام هستند.
در ادامه با ما همراه باشید با معرفی بیشتر این روستا و شهدایش.
شروع به کار وبلاگ شهدای اورازان
🌷بسم رب الشهدا🌷
شهید، باران رحمت الهی است
که به زمین خشک جانها، حیات دوباره میدهد.
عشق شهید، عشق حقیقی است
که با هیچ چیز عوض نخواهد شد.
این وبلاگ را ایجاد کردم تا بیشتر با زندگی پاک شهدا آشنا بشیم و بدانیم که این انقلاب حاصل تلاش و از خودگذشتی کسانیست که از جان و مال خود گذشتند تا امروز بتوانیم زیر سایه امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف زندگی با آسایشی داشته باشیم. تنها کاری که میتوانستم در جبران خون شهدا انجام بدهم حفط حجاب و ساختن این وبلاگ بود.
آقای من یا صاحب الزمان این وبلاگ را به ساحت نورانی شما تقدیم میکنم. باشد تا گوشه چشمی به ما داشته باشید.🙏