مراسم تُو دبستان "تاب بازی"
توُ دَبُستان(تاب بازی)
یکی ازخاطره انگیزترین مراسم عید، توُدَبستان است که یکی دو روز قبل ازعید شروع میگرده، تا سیزده بدر ادامه داره. توُ باخوردُن بیشتر به دخترا تعلق داشت که باچند لایه ریسمیان یا تُناف، به یکی از شاخه محکم درخت گردو که کمی هم افقی باشد میبستند.
خُراسانیَک، درختی در باغان است که همه اورازانیا آنرا میشناسند ومیتونم بگم ۹۰ درصد پسر، دخترای دهه، ۵۰ و۴۰ به قبل، از این درخت تاب خوردند.
دخترا به نوبتی تاب میخوردند با کمک یکی از دوستان کمی هول میخورد و بقیه کار تاب راباید خودش انجام میداد،که با هر رفت وبرگشت و با تکان دادن بدن خود وجلو،عقب دادن پا و شکم، مسیر تاب را بیشتر میکرد. به این حرکت (وَکشیَن) میگفتند.
باید اینقدر وِمیکشی تا به حداکثر دور میرسید، گاهی این تاب بهقدری دور میگرفت که این تاب تقریباً افقی میشد.
این حالت لذتبخشترین قسمت تاب است. اینجا بود که شوخی وشیطنت بعضیا گُل میکرد وتیکه چوبی بر میداشت وبه شخصی که بالای تاب بود میزد ومیگفت: بَگو نومزُت کیه؟ طرف با گفتن اسم نامزدش، بقیه با،شول،کشیدن
هلهله وغوغایی به پا میشد، بعضی مواقع هم کسی که بالای تاب بود و کتک میخورد،میگفتند: گو نومزُت کیه؟” اگه نامزد نداشت ولی تو دلش کسی را که میخواست، اسم آنطرف را به زبان میاورد که این پیام غیر مستقیم به طرف میرسید.
تا زمانیکه دخترا مشغول تاب خوردن بودند،پسرا، سراغ تاب نمیرفتند، مگر اینکه ازپسرا، خواهرش توی جمع دخترا باشه،که بااین واسطه پسرا هم ازتاب استفاده میکردند.
گرچه تاب معمولاً تک نفره است ولی بعضی دخترا با دوستان صمیمی دونفری تاب میخوردند.
پسر ودختری هم که نامزد بودند، بعضی وقت ها ازتاب دو نفری ( دو گُلمی) استفاده میکردند، تاب خوردن دوتا نامزد با همدیگه واقعاً دیدن داشت.
اینقدر با هم شوخی وبگو بخند داشتیم که همه حاضرین درمحل تاب خوردن را فراموش میکردند بود.
یاد آن ایام بخیر.
به نقل از: سید احمد میرصادقی
آداب و رسوم سال تحویل روستای اورازان
آداب و رسوم سال تحویل روستای اورازان
سال مُج
یکی از رسومات اول عید، سال مُج بود.
قبل از سال تحویل بزرگ خانه، پدر یا مادر، یکی ازبچه های خانه معمولاً پسر نوجوان که معقولتر از بقیه بچه ها بود انتخاب میکردند که ازخانه بیرون میرفت ویکی از بره های همین سال که تازه به دنیا آمده از طویله انتخاب میکرد به نزدیک خانه میآمد و منتظر میشد تا سال تحویل شود.
چند دقیقه بعداز تحویل سال نو با بره به داخل خانه میرفت.
اهالی خانه با این باور که اول سال یک نوجوان معقول با بره وارد خانه شود آن سال راپرخیر وبرکت میدانستند.
معمولاً به این بچه چند سکه پنج ریالی یا ده ریالی و کمی توت وکشمش میدادند.
آنموقع ما این رسم راخیلی دوست داشتیم، فقط بخاطر آن چند تا سکه وتوت وکشمش، البته آن پنج یا ده ریال آنزمان برای ماخیلی بود!
بهنقل از سید احمد میرصادقی