یادواره شهدای روستای اورازان
برگزاری یادواره شهدای روستای اورازان
یادواره شهدای روستای اورازان طالقان ۱۴۰۲
🇮🇷| یادواره شهدا سادات روستای اورازان
🔰۴۳شهید سادات اورازان طالقان
💠| جمعه ۲۳ تیرماه ساعت ۱۰ صبح
💠| مسجد جامع اورازان
⚜مرکز رسانه و فضای مجازی شهرستان کرج
شَرتّوک(sharttok)گُلکار
شَرتّوک(sharttok)گُلکار
قسمتی ازمراسم خانه تکانی قبل عید، ضمن گَردگیری وتمیز کردن در ودیوار، از همه مهمتر شَرتّوک بود،
روبروی ده، گُل چال دیمه، محلی است که خاک سفید رنگی دارد. اهالی ده در فصل پاییز باالاغ وگوآله ( خورجین) چند بار از این خاک سفید میاوردند وگوشه ای از ایوان نگهداری میکردند.
برای شَرتوک شب عید، مادرخانه باکمک دخترش یا یکی از همسایه ها ظرف بزرگی مثل تُشت یاظرفی بزرگ را آماده میکردند و مقداری از خاک گُل چال دیمه با آب مخلوط میکردند، شبیه ماستی که کمی به آن آب اضافه کردی میشد!
خونه های ده چون تقریباً هرروز تنور آنرا آتش میکردن، هم برای پخت نان وغذا ومهمتر ازآن گرمای کرسی توی آن هوای سرد، که سوخت عمده این تنور از، سُر بود که مقداری چوب وگون هم استفاده میکردن وبخاطر دود زیاد سقف ودیوار خانه سیاه میشد وتنها راه تمیز کردن این سیاهی همان شَرتوک است،
ملات رقیقی که باخاک سفید داخل تشت یا ظرف دیگه آماده بود،باجارو به دیوار میزدند،معمولاً مادریا گاهی دختر بزرگ با پوشیدن لباسهای گهنه بلند وپوشاندن سر وصورت مرتب جارو رابه گل آغشته میکرد وبه دیوار میزد،این عمل نیروی زیادی لازم داشت وباید بارها وبارها این کار تکرار میشد.
این حرکت موزون که هی بزنی به تشت،بزنی به دیوار هی تشت وهی دیوار،هی تشت وهی دیوار.
واقعاً تماشایی بود.
ناگفته نماند دیواری که چند ماه دود خورده وسیاه شده واقعاً سفید میشد،،وقتیکه وارد خونه میشدیم،نگاهمون به سفیدی دیوار میفتاد قشنگ بوی عید را احساس میکردیم.
به نقل از سید احمد میرصادقی
مراسم تُو دبستان "تاب بازی"
توُ دَبُستان(تاب بازی)
یکی ازخاطره انگیزترین مراسم عید، توُدَبستان است که یکی دو روز قبل ازعید شروع میگرده، تا سیزده بدر ادامه داره. توُ باخوردُن بیشتر به دخترا تعلق داشت که باچند لایه ریسمیان یا تُناف، به یکی از شاخه محکم درخت گردو که کمی هم افقی باشد میبستند.
خُراسانیَک، درختی در باغان است که همه اورازانیا آنرا میشناسند ومیتونم بگم ۹۰ درصد پسر، دخترای دهه، ۵۰ و۴۰ به قبل، از این درخت تاب خوردند.
دخترا به نوبتی تاب میخوردند با کمک یکی از دوستان کمی هول میخورد و بقیه کار تاب راباید خودش انجام میداد،که با هر رفت وبرگشت و با تکان دادن بدن خود وجلو،عقب دادن پا و شکم، مسیر تاب را بیشتر میکرد. به این حرکت (وَکشیَن) میگفتند.
باید اینقدر وِمیکشی تا به حداکثر دور میرسید، گاهی این تاب بهقدری دور میگرفت که این تاب تقریباً افقی میشد.
این حالت لذتبخشترین قسمت تاب است. اینجا بود که شوخی وشیطنت بعضیا گُل میکرد وتیکه چوبی بر میداشت وبه شخصی که بالای تاب بود میزد ومیگفت: بَگو نومزُت کیه؟ طرف با گفتن اسم نامزدش، بقیه با،شول،کشیدن
هلهله وغوغایی به پا میشد، بعضی مواقع هم کسی که بالای تاب بود و کتک میخورد،میگفتند: گو نومزُت کیه؟” اگه نامزد نداشت ولی تو دلش کسی را که میخواست، اسم آنطرف را به زبان میاورد که این پیام غیر مستقیم به طرف میرسید.
تا زمانیکه دخترا مشغول تاب خوردن بودند،پسرا، سراغ تاب نمیرفتند، مگر اینکه ازپسرا، خواهرش توی جمع دخترا باشه،که بااین واسطه پسرا هم ازتاب استفاده میکردند.
گرچه تاب معمولاً تک نفره است ولی بعضی دخترا با دوستان صمیمی دونفری تاب میخوردند.
پسر ودختری هم که نامزد بودند، بعضی وقت ها ازتاب دو نفری ( دو گُلمی) استفاده میکردند، تاب خوردن دوتا نامزد با همدیگه واقعاً دیدن داشت.
اینقدر با هم شوخی وبگو بخند داشتیم که همه حاضرین درمحل تاب خوردن را فراموش میکردند بود.
یاد آن ایام بخیر.
به نقل از: سید احمد میرصادقی