تقدیم به شهدای روستای اورازان
🌱🌸 به بهانه سالروز شهدا 🌱🌸
“تقدیم به شهدای روستای اورازان”
وبلاگ شهدای روستای اورازان
پشت این گریه خالی شدن نیست
نمیدانم جنس دلتنگی از چیست. وقتی که دلتنگ میشوی، نمیدانی باید با درد دوری چه کنی! به عکس مزاری که کیلومترها از تو دور است خیره میشوی و آه سوزناکی از عمق جانت میکشی…
برف شدیدی آمده و روستای اورازان مثل همیشه زیر سفیدی برفها پنهان شده است. حالا توی سرما تعداد کمی به کنار مزارش میروند و غریبتر از روزهای قبل شده است.
اصلا نمیدانم کسیت و از کجا به روستای پدریام آمده. اما احساس خوبی نسبت به ایشان دارم. نمیدانم آیا مادرش زنده است یا نه؟ نمیدانم ایا خواهر یا برادری داشته که چشم به راهش باشند یا نه؟ اما من مثل خواهرش از راه دور به یادش هستم.
قادر به کنترل اشکهایم نیستم. چشمم از اشک پُر میشود و به سنگ مزارش خیره میشوم. مزارش از ما دور است اما هرلحظه وجودش را احساس میکنم. دلتنگی هم عجیب است. دلتنگ کسی میشوی که تابه حال اورا ندیدی و فقط دستت به سنگ مزارش خورده است.
شب وفات حضرتام البنین یاد مادران شهدا افتادم. مادرانی که فرزندانشان مفقوالاثر هستند. یاد مادرانی که با چشم انتظاری هر شب سر به بالین میگذارند و با سنگ مزار خالی فرزندانشان سخن میگویند.
شهید گمنام روستای اورازان دلم برایت خیلی تنگ شده است. حتما الان شما هم مثل بقیه شهدا شب جمعه کربلا هستید.
سلام مارا به مادرت حضرت زهرا برسان.
ماجرای جالب شهید گمنام اورازان
امروز سوم خرداد، سالروز ازادی خرمشهر، من را یاد خاطره ای که پدرم برایم تعریف کرد انداخت، چند هفته پیش که برای گردش به روستای پدری ام اورازان ( شهرستان طالقان) رفته بودیم، بعد از استراحت راهی امام زاده شدیم،حال و هوای امام زاده نقلی روستا، همیشه خستگی راه را از تنم بیرون می کرد، بعد از زیارت به اتاق کناری رفتیم تا فاتحه ای برای شهدای روستا بخوانیم، وارد اتاق شدیم، تک تک برای شهدا فاتحه خواندیم، وقتی به سنگ قبر شهید گمنام رسیدم به پدرم گفتم:<< عه! سنگ قبر شهید گمنام چرا با بقیه فرق داره؟ همه قدیمی هستند اما این سنگ که نو شده>> پدرم گفت:<<یادت میاد این سنگ قبر خط خوردگی داشت؟ >>گفتم:<< آره اما چه ربطی به نو شدنش داره ؟ حالاجریان خط خوردگیش چی بود؟>> پدرم برایم تعریف کرد، وقتی جنازه شهدا را به روستا می آورند یکی از اهالی روستا که مدت ها بود از پسرشان خبر نداشتند فکر می کنند که این جنازه پسرشان است و اورا اینجا دفن می کنند و نام پسرشان را روی سنگ قبر می نویسند اما چند سال بعد، زمانی که اسرا آزاد می شوند این پسر بین اسرا پیدا می شود و همه می فهمند که زنده است، از آن روز به بعد اسم روی سنگ قبر را به شهید گمنام تغییر می دهند، حالا من و چندنفر برای شهید گمنام سنگ جدید گذاشتیم، این هم ماجرای سنگ قبر جدید، خیلی دلم گرفت، برای اولین بار کنار سنگ قبر شهید گمنام نشستم و به نوشته روی قبر(فرزند روح الله خیره شدم) از ته دل به داستان و ماجرای پیچیده شهید فکر کردم، چشمانم را بستم، مادری را کنج خانه دیدم که سالهاست چشمش به در خانه خیره مانده و منتظر پسرش است…..و دیگر هیچ…
عکس قبل و بعد مزار این شهید گمنام را در اینجا ببینید👇👇
وبلاگ شهدای روستای اورازان
تنها شهید گمنام روستای اورازان
تنها شهید گمنام روستای اورازان
این مزار شهید گمنام روستای اورازان است. که چند سال پیش سنگ مزارش را تعویض کردیم. حتما در پستهای بعد ماجرای جالب این شهید گمنام و خط و خطوطی که روی مزارش افتاده را برایتان توضیح میدهم.
همراه ما باشید با مطالب جالب از این روستا