چند توصیه از سید مرتضی میراحمدی
21 اردیبهشت 1402
سید مرتضی با اینکه هرگز به دنبال مرید و مراد بازی و ذکر دادن و ذکر گرفتن نبود اما با این حال گاهی به تناوب افراد گوناگون و با عنایت به شرایط زمان و مکانی و شرح وقایع اتفاق افتاده دستورات مختصر و مفیدی را می داد که ذیلاً به بعضی از آنان اشاره خواهیم… بیشتر »
نظر دهید »
کرامات سید مرتضی میراحمدی قسمت ششم
01 فروردین 1402
در حدود ۵۰ سال پیش من و همسرم به همراه مادر خودم و مادر زن و پدر زنم در معیت سید مرتضی اورازانی عازم سفر زیارتی مشهد مقدس گشتیم و پس از یک هفته اقامت و زیارت آماده برگشتن شدیم. در راه بازگشت در میانه های راه جهت صرف ناهار و ادای نماز در یک قهوه خانه بین… بیشتر »
خاطرهی خواهر شهید سید مرتضی میرمجیدی
20 بهمن 1401
خاطرهی از خواهر شهید سید مرتضی میرمجیدی شهید سید مرتضی میر مجیدی از همه جهات به خصوص از نظر اخلاق، ادب، متانت، خوشرویی پاکی و امانت زبانزد بود. دینداری، اخلاص و کمک او به دوستان و آشنایان زبانزد خاص و عام بود. چهره آرام و متینی داشت و هر کجا نیاز به… بیشتر »
زیارت نیابتی
19 آبان 1401
امروز قسمت شد تا به زیارت خانم حضرت معصومه مشرف شویم. در حال تدارک وسایل سفر بودم که چشمم به عکس سید مرتضی افتاد. تصمیم گرفتم که عکسشان را همراه خود ببرم تا در کنار حرم منور حضرت معصومه به نیابت از عمو مرتضی و شهدای روستای اورازان زیارت کنم. خوشا به… بیشتر »
سید مرتضی شبیه امام رضا است
15 آبان 1401
یکی از دوستان نقل میکرد که من حدود صدبار به مشهد مقدس مشرف شدم و بار آخری که میخواستم به زیارت ثامنالحجج نائل شوم، تقریبا دو سه سال قبل از ارتحال آقا سید مرتضی بود که زیارت امام هشتم نصیبم شد. وقتی وارد حرم شدم و گنبد آقا را نظاره کردم، به دلم افتاد… بیشتر »
انگور خودش میآید
04 آبان 1401
زمستان سختی بود، من مشغول پارو کردن برفهای روی بام بودم. سید هم داشت حیاط را پارو میکرد. از پشت بام آمدم پایین و گفتم: اقاجان شما بفرمایید داخل زیر کرسی من خودم همه جارا پاک میکنم. و بعد از اتمام کار هردو زیر کرسی نشسته و مشغول صحبت و چای خوردن شدیم.… بیشتر »
هرچه برای ما نذر کردهای نذر سیّد مرتضی کن
27 مهر 1401
آن شب در ماهتاب دل افروز شب گوسفندان را به چراگاه برده بودیم. من از جلوی گله میرفتم و مشهدی عباس رفیعی از عقب گوسفندان میامد که ناگاه در بیابان به چاهی عمیق به طول ۱۸متر می افتد و من هرچه منتظر ماندم خبری از مشهدی عباس نشد. پس از گذشت ساعاتی با خود… بیشتر »
ماجرای سه دختر دم بخت
21 مهر 1401
سه تا دختر دم بخت داشتم و سخت کار میکردم تا عائلهام به راحتی زندگی کنند. اما نگران بودم که مبادا سن ازدواج دخترانم بالاتر برود و هیچ کس به خواستگاری آنها نیاید. یک روز به دخترانم گفتم بیایید برویم پیش سید مرتضی تا کلاهش را بگیرد و برای گشایش بختتان… بیشتر »
وضو،کلید گشایش
18 مهر 1401
نویسندهی کتاب خورشید اورازان روایت میکند که در روزهای اولی که در حال تالیف کتاب بوده است بعد از تحریر چند سطر یا نهایتا یک صفحه به خاطر وسواس و گسیختگی افکار و اندیشهاش از نوشته ها ناراضی میشد و مجبور به پاره کردن آنها میشده است. تکرار این ماجرا… بیشتر »
بیوگرافی سید مرتضی میراحمدی
16 مهر 1401
کتاب “خورشید اورازان” سیری در احوالات و کرامات سیدالعارفین و زبده السالکین سید مرتضی میراحمدی سید مرتضی میراحمدی، مشهور به «سیدمرتضی اورازانی» به سال 1289 در روستای اورازان طالقان دیده به عالم گشود. پدر بزرگوارش «سید شریف» از سلسله شریف و… بیشتر »
شجره سادات اورازان
08 مهر 1401
ایام عید فرصت خوبی بود تا به دنبال شجرهنامه خانوادگیمان بروم و درباره پیشینه اجدادمان اطلاعاتی کسب کنم و بیشتر و بهتر درباره گذشته و تاریخ روستایمان بدانم. اورازان یکی از روستاهای شهرستان طالقان است، که همه اهالی آن سادات هستند، این روستا، اخیرا نسبت… بیشتر »
معرفی مختصری از روستای اورازان
07 مهر 1401
طالقان يكي از شهرستان هاي استان البرز است، اصالت من هم به آنجا بر مي گردد، روستاي اورازان، يكي از روستاهاي طالقان است كه آب و هواي كوهستاني و بكر دارد و پر است از درخت هاي گردو، آلبالو و آلو. تمام ساكنين روستا سادات هستند، تمام اوقات فراغت كودكي من هم… بیشتر »